Web Analytics Made Easy - Statcounter

شب قَدر شب نزول قرآن و مقدّر شدن امور یک‌ساله انسان‌هاست. قرآن در سوره‌های قدر و دخان از این شب سخن می‌گوید.

براساس آیات قرآن و روایات، ارزش شب قدر بیش از هزار ماه است. این شب بافضیلت‌ترین شبِ سال و شب رحمت الهی و آمرزش گناهان است و در آن فرشتگان به زمین می‌آیند و بنابر برخی از احادیث، مقدرات سال آینده بندگان را بر امام عرضه می‌کنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

برای آشنایی با فضیلت و اعمال شب نورانی قدر با حجت‌الاسلام امیرحسین محمودی به گفتگو نشستیم که آن را در ادامه می‌خوانید:

درباره عظمت و فضیلت شب قدر توضیح دهید

اگر بخواهیم مقدمه‌ای از فضائل شب‌های قدر عرض کنیم باید بگوییم چه چیز از این بالاتر که خود خدای متعال یکی از شب‌های ماه مبارک رمضان را بر شب‌های هزار ماه برتری داد و آن شب با عظمت را شب قدر نامید. شب قدر برای مسلمین از شب‌های با عظمت و تکرار نشدنی سال است. در خبری از وجود مبارک رسول‌الله (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است که: هنگامی که ماه رمضان نزدیک شد (در ایامی که سه روز از ماه شعبان باقی بود) به بلال گفت: مسلمانان را به مسجد بخوان و، چون مسلمانان گرد آمدند، بر فراز منبر رفت و پس از حمد و ثنای الهی فرمود:‌ای مردم، پروردگار این ماه را به شما اختصاص داده است، آن سید ماه‌ها است و در آن شبی است که از هزار ماه نیکوتر است.

جمله دلایل فضیلت شب قدر بلکه والاترین جنبه فضیلت آن، نزول قرآن‌کریم در این شب می‌باشد، که به صورت یک باره بر قلب مقدس پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) نازل گردید و در بقیه عمر مبارک ایشان به صورت تدریجی انجام گرفت. قرآن کریم یکی از علل فضیلت ماه رمضان را همین معنا برشمرده و می‌فرماید: "شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًی لِلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَیٰ وَالْفُرْقَانِ"، "ماه رمضان ماهی است که قرآن را در آن فرو فرستادیم؛ کتابی که مردم را راهبر و متضمن دلایل آشکار هدایت و میزان تشخیص حق از باطل است".

قرآن کریم در آیات سوم و چهارم سوره دخان علت دیگر فضیلت این شب بزرگ را تعیین مقدرات انسان قلمداد نموده و می‌فرماید: "إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةٍ مُبَارَکَةٍ ۚ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ (۳) فِیهَا یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ (۴) / ما قرآن را در شبی فرخنده نازل کردیم، زیرا که هشدار دهنده بودیم. پس در آن شب هر کاری محکم و استوار می‌شود".

شب‌قدر بهترین فرصت برای طلب بخشش و آمرزش گناهان است

شب قدر بهترین فرصت برای طلب بخشش و آمرزش گناهان از خداوند است و پروردگار در این شب عنایت ویژه‌ای به بندگان خود دارد و در واقع آن را بهانه‌ای جهت آمرزش بندگان خود قرار داده است.

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در روایتی وجود شب قدر را غایت لطف خدا به امت خویش برشمرده و می‌فرماید: "به امت من در ماه رمضان پنج چیز داده شده که به امت هیچ پیغمبری پیش از من داده نشده است.

عطای اول: هر گاه شب اول ماه رمضان فرا رسد خداوند به سوی بندگان نظر می‌کند و کسی که خدا به او نظر کرده تا ابد عذاب نمی‌شود.

عطای دوم: بوی بد دهان آنان که در نزد خدا شب زنده‌داری می‌کنند خوشبوتر از بوی مشک می‌شود.

عطای سوم: ملائکه برای ایشان در شب و روز استغفار می‌کنند.

عطای چهارم: همانا خداوند عزوجل بهشت خویش را امر می‌کند که استغفار کند و تزیین شود برای بندگان. پس چه نزدیک است که سختی‌های دنیا آنها را در خود فرو برد و می‌روند به سوی بهشت و کرامت من.

عطای پنجم: پس هر گاه شب آخر فرا رسد خداوند همه بندگان را می‌آمرزد.

مردی سؤال کرد: یا رسول‌اللّه در شب قدر؟ حضرت فرمودند: مگر نمی‌دانی که کارگران هر گاه کارشان تمام شود، مزد به آنها می‌دهند».

همچنین روزه‌داران به درگاه خدا دست بلند کرده و می‌خوانند: "اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیْهِ فَضْلَ لَیْلَةِ القَدْرِ، وَصَیِّرْ اُمُورِی فِیْهِ مِنَ العُسْرِ إِلی الیُسْرِ، وَاقْبَلْ مَعاذِیرِی، وَحُطَّ عَنِّی الذَّنْبَ وَالوِزْرَ، یا رَؤُوفاً بِعِبادِهِ الصَّالِحِینَ / بار خدایا، فضل شب قدر را در این روز بر من روزی کن و کارهایم را از سختی به آسانی وا گردان و عذرم را بپذیر و گناهانم را بریز‌ای مهربان به بندگان نیکوکار".

اگر چه در مورد شب قدر سؤال‌هایی وجود دارد و به طور مشخص معلوم نیست که دقیقاً چه شبی از سال است، اما در بین سه شب قدری که وجود دارد و مرسوم است احتمال شب سوم بیشتر است و این اهتمام ما به هر سه شب برای درک حداکثری از فضائل و مناقب این شهر با عظمت است، چنانکه در روایتی در از امام‌صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که تقدیر مقدرات در شب نوزدهم، تحکیم آن در شب بیست‌ویکم و امضای آن در شب بیست‌وسوم ماه رمضان صورت می‌گیرد.

چه اعمالی برای شب‌قدر توصیه شده است و بهترین دعا در شب نورانی چیست؟

اعمال شب‌های قدر بر دو نوع است؛ اعمالی که در هر سه شب انجام می‌شود و به اعمال مشترک معروف است و اعمالی که مخصوص هر یک از شب‌های مبارک نوزدهم، بیست‌ویکم و بیست وسوم است. امام موسی‌بن‌جعفر (علیه السلام) درباره اعمال شب قدر فرمودند: کسی که در شب قدر غسل کرده و تا سپیده صبح شب زنده‌داری کند، گناهانش آمرزیده می‌شود.

شب‌قدر به خواندن دعا‌هایی از جمله "جوشن کبیر"، "دعای افتتاح" و "ابوحمزه ثمالی" سفارش شده، زیرا انسان با یادآوری لطف، گذشت، کرم، رحمت و بخشش بی‌پایان خدای متعال او را دستگیر خودش می‌بیند و نور امید در دلش ایجاد میشود.

جا دارد سایر اعمال مشترک و البته پس از آن اعمال اختصاصی هر کدام از این سه شب هم در مفاتیح الجنان مرحوم محدث قمی تامل جدی شود از جمله استغفار مکرر، قرآن به سر گرفتن با همان اذکار مخصوص و از همه مهم‌تر زیارت سیدالشهدا (علیه‌السلام).

اما شاید با ثواب‌ترین اعمال در شب قدر دعا برای دو چیز است، اولی از وجود مبارک نبی‌اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) سوال شده که یک کسی محضر ایشان عرض می‌کند: اگر شب‌قدر را دریابم چه بکنم؟ حضرت می‌فرماید: از خدا عافیت بخواه. عافیت یعنی چه؟ به سراغ دعای زیبای ۲۳ صحیفه سجادیه برویم که از زبان مبارک ایشان معنای عافیتی که باید طلب شود ذکر شده است.

افضل اعمال شب‌قدر، دعا برای فرج حضرت حجت (عج) است

دوم، دعایی که شاید افضل اعمال و مقدمه‌ای برای بیان برخی جنبه‌های ناگفته‌ی شب مبارک قدر است، دعا برای فرج حضرت حجت (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) است که معنای قدر بتمامه و کماله وابسته به وجود نازنین او و تقدیر ما در گرو نگاه و امضای او در این شب هاست؛ لذا دعای فرج به نوعی خلاصه همه آنچه از خیر از محضر خدای متعال میخواهیم تفسیر می‌شود.

امام صادق (علیه‌السلام) در حدیثی می‌فرماید: حقیقت شب‌قدر، حضرت فاطمه‌زهراء (سلام‌الله‌علیها) هستند و اگر کسی به ایشان معرفت پیدا کند، شب قدر را درک کرده است، از طرف دیگر هم در قرآن کریم آمده: «وَ مَاأَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ»، به‌نظر شما آیا می‌توان به معرفت حضرت فاطمه‌زهراء (سلام‌الله‌علیها) که حقیقت شب‌قدر هستند، دست یافت؟

اجازه دهید قبل از پاسخ به این سوال ابتدا مقدمه‌ای عرض کنم، بین وجود معظم قرآن کریم و امام معصوم ارتباط خیلی مهمی است به گونه‌ای که اگر امام نباشد، قرآن فهمیده نمی‌شود، و امام، عِدل قرآن و مکمل این مصحف شریف به عنوان یکی از دوثقل گران‌بهای پیامبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) باید مورد توجه قرار گیرد.

در روایت معتبری از وجود مبارک امام محمدباقر (علیه‌السلام) وارد شده است که می‌فرمایند:‌ای گروه شیعیان، با سوره "إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ" برهان آورید تا پیروز شوید. به خدا قسم که این سوره پس از پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) دلیل خدای بزرگ بر مردم است و آن سوره از امتیازات دین شماست و نهایت دانش ما.

سؤال اینجاست چرا امام محمدباقر (علیه السلام) به شیعیان امر به مخاصمه درباره این سوره مبارکه می‌کند؟ مگر چه چیز مهمی در این سوره قرار دارد که به ما وعده پیروزی بر دشمنان می‌دهد؟ در پاسخ باید گفت مسئله در همین اتصال قرآن و ولایت است که این سوره مبارکه در واقع پیرامون ولایت ائمه (علیهم السلام) نیز نازل شده و حقیقت ولایت را بیان می‌کند، در حالیکه ظاهر سوره درباره نزول قرآن در شب‌قدر است.

امام جعفرصادق (علیه السلام) درباره حقیقت شب قدر می‌فرماید: اللَّیْلَهْ فَاطِمَهْ (سلام الله علیها) وَ الْقَدْرُ اللَّهُ، فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَهْ (سلام الله علیها) حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَکَ لَیْلَهْ الْقَدْرِ وَ إِنَّمَا سُمِّیَتْ فَاطِمَهْ (سلام الله علیها) لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا. منظور از لیلة، حضرت فاطمه‌زهرا (سلام الله علیها)، و منظور از القدر، خداوند است، پس هرکه حضرت فاطمه‌زهرا (سلام الله علیها) را به واقع بشناسد، لیلة القدر را درک کرده است، و همانا او را فاطمه نامیدند، چون مردمان از کسب معرفت واقعی نسبت به وی عاجز هستند.

هرکه حضرت فاطمه‌زهرا (س) را بشناسد، لیلة‌القدر را درک کرده است

باز هم در جای دیگر حضرت فرمودند: "وَ أَمَّا قَوْلُهُ لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ، یَعْنِی فَاطِمَهْ (سلام الله علیها) ". امّا این آیه: لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ، یعنی حضرت فاطمه‌زهرا (سلام الله علیها). حقیقت شب قدر منشأ و سرچشمه ولایت و حلقه اتصال بین نبوت و امامت، حضرت زهرای‌اطهر (سلام الله علیها) است و شرط درک شب قدر، معرفت به حضرت صدیقه‌طاهره (سلام الله علیها) است.

یا در روایتی از امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) نقل شده است که از نبی‌مکرم‌اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) روایت می‌کنند که رسول‌الله (صلی الله علیه و آله) به من فرمود: «یا علیّ! آیا می‌دانی معنی شب قدر چیست»؟ عرض کردم: «نه‌ای رسول خدا» رسول‌الله (صلی الله علیه و آله) فرمود: خداوند تبارک‌وتعالی در آن شب، به تقدیر و سرنوشتی که در روز قیامت خواهد بود، قضا و حکم، و اندازه‌گیری نموده، و در آنچه خدای عزّ‌وجلّ فرمان داد ولایت تو بود، و نیز ولایت امامان از نژاد تو، تا روز قیامت.

در این روایت، معیار و ملاک سرنوشت و تقدیر، ولایت ائمه‌اطهار (علیهم السلام) قرار گرفته است. شرط درک ما از این حقیقت و دست یافتن به معرفت فاطمی حرکت در مسیر زندگی و الگوی زیست ایشان در تمام ارکان و اجزای زندگی ماست. در واقع میزان بهره‌وری ما از شب قدر وابسته به میزان الگوپذیری و عملکرد ما به عنوان پیروان زهرای‌مرضیه (سلام الله علیها) است، پس توجه کنیم که در شب قدر و در این شب‌های مبارک علاوه بر قرائت قرآن‌کریم، دست به دامان اهل‌بیت (علیهم‌السلام) شویم تا به واسطه این دو میراث گرانبهای پیامبراکرم (صلوات‌الله‌علیه‌وآله) رستگار گردیم و بیش از پیش قدر و منزلت شب‌قدر را دریابیم.

منبع: ایرنا

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: شب قدر ماه رمضان ماه خدا صلی الله علیه و آله حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حقیقت شب قدر علیه السلام شب قدر قرآن کریم ماه رمضان شب قدر هزار ماه اعمال شب رسول الل ال ق د ر ف اط م ه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۰۲۸۵۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

محکم‌ترین اصل قانون اساسی اسلام که در نهج البلاغه آمده است

خبرگزاری مهر -گروه دین و اندیشه: نوگرایی در دنیای اسلام در همه جوانب زندگی مسلمانان بروز کرد. از جلوه‌های بروز آن می‌توان به توجه جدی نسبت به منابع اسلامی و نگاهی نو به این منابع و اصولاً نهضت بازگشت به مبانی غنی اسلامی اشاره کرد. کتاب نهج‌البلاغه که گردآوری بخشی از سخنان و مکاتبات امیرمؤمنان علی (ع) است، به دلیل داشتن مفاهیم و موضوعات، سیاسی منبعی برای حکمت اصول سیاسی اسلام است که توجه همگان را جلب کرده است. توجه دوباره به نهج‌البلاغه همزمان با آغاز نهضت اسلامی در اوایل دهه چهل شمسی است و با تأکید امام خمینی و تلاش‌های متفکران و پژوهشگران و فعالان نهضت اسلامی نظیر آیت الله طالقانی، آیت الله خامنه‌ای، شهید مطهری، محمدرضا حکیمی، آیت الله جوادی آملی، محمدتقی شریعتی و علی شریعتی و… که در جنبش اسلامی ایران معاصر حضور جدی داشتند، از نهج‌البلاغه در اخذ اصول حکمت سیاسی اسلام بهره برده شد. خبرگزاری مهر در سلسله مطالب، گزارش‌ها و گفت‌وگوهای «بازگشت به نهج‌البلاغه» به تبیین و واکاوی هم موضوعات مرتبط با این کتاب شریف و آموزه‌هایش خواهد پرداخت.

یکی از دروسی که از دیرباز در حوزه‌های علمیه کمابیش رواج داشت و دارد، درس اخلاق است. آیت الله جوادی آملی در دوره جدید از درس اخلاق خود در سال تحصیلی جاری حوزه علمیه به شرح فرمایشات امیرالمومنین (ع) در نهج‌البلاغه می‌پردازد. آنچه در ادامه می‌خوانید بخشی از شرح آیت الله جوادی آملی بر حکمت ۱۲۸ نهج‌البلاغه است:

در کلمه نورانی ۱۲۸ وجود مبارک حضرت امیر فرمود: «تَوَقَّوُا الْبَرْدَ فِی أَوَّلِهِ وَ تَلَقَّوْهُ فِی آخِرِهِ فَإِنَّهُ یَفْعَلُ فِی الْأَبْدَانِ کَفِعْلِهِ فِی الْأَشْجَارِ أَوَّلُهُ یُحْرِقُ وَ آخِرُهُ یُورِقُ»؛ ائمه (علیهم السلام) چون موحدانه زندگی می‌کردند سیره و سنت آنها توحید الهی بود، همه موجودات جهان خلقت را آیات الهی می‌دانستند، یک؛ و برای بسیاری از اینها دعا و ذکر و برنامه خاصی دستور دادند این دو. وقتی باران می‌آمد ذکری می‌گفتند، وقتی ابر را می‌دیدند ذکری می‌گفتند، وقتی شمس و قمر را می‌دیدند ذکری می‌گفتند. وقتی هم که باران کم می‌آمد یا نمی‌آمد، برای استسقاء، گذشته از آن نماز و گذشته از آن دعاهای مخصوص، دعاهای موردی هم داشتند. این کار هم در نهج البلاغه کاملاً مضبوط است و هم در صحیفه سجادیه.

اینکه در نهج البلاغه آمده است، از وجود مبارک پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هم رسیده است که سرما که می‌رسد از اول سرما بپرهیزید و از آخر سرما استفاده کنید. تابستان که گرم است وقتی که می‌گذرد، پاییز شروع می‌شود؛ فرمود از سرمای پاییز که کم کم سرمای زمستان را به همراه دارد بپرهیزید و خودتان را بپوشانید، برای اینکه با سرمای پاییز با شما همان کار را می‌کند که با درختان شما می‌کند. برگ‌های درختان شما را می‌ریزد، اینها را زرد می‌کند، بدن اینها را سست می‌کند اینها را به خواب فرو می‌برد، این خاصیت سرمای اول است که از پاییز شروع می‌کند.

آخرش که بهار است فرمود از سرمای بهار و بَرد بهار استفاده کنید؛ همان طوری که سرمای بهار خوابیده‌ها را بیدار می‌کند، مرده‌ها را زنده می‌کند، برگ‌ها را می رویاند، سرسبز و خرم می‌کند، میوه می‌دهد، با بدن شما هم همین کار را می‌کند. این از وجود مبارک پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هم رسیده است که «تَوَقَّوُا الْبَرْدَ فِی أَوَّلِهِ»؛ تقوا کنید یعنی بپرهیزید «وَ تَلَقَّوْهُ فِی آخِرِهِ». بعد دلیلی هم که حضرت ذکر می‌کند می‌فرماید این سرمای اول یعنی پاییز «فَإِنَّهُ یَفْعَلُ فِی الْأَبْدَانِ کَفِعْلِهِ فِی الْأَشْجَارِ»؛ همان کاری که سرمای پاییز با درختان شما می‌کند با بدن‌های شما هم می‌کند لذا خودتان را بپوشانید. «أَوَّلُهُ یُحْرِقُ وَ آخِرُهُ یُورِقُ»؛ اولش سوزاننده است، بعد پایان سرما که بهار است باعث ورق پبدا کردن برگ پیدا کردن رشد و نمو پیدا کردن و امثال ذلک است.

نهج البلاغه یک سلسله بحث‌های موردی دارد درباره آیات الهی، یک سلسله هم درباره استسقاء دارد، یک سلسله بحث‌های متفرقه هم درباره شمس و قمر و سرما و بادها و امثال ذلک دارد.

در خطبه ۱۱۵ آنجا تقریباً در همین بخش‌های استسقائی و بهره برداری از ابر و باران الهی دعایی دارد که الآن بهترین فرصت است برای همه ما. خطبه ۱۱۵ نهج البلاغه در استسقاء است که «اللَّهُمَّ قَدِ انْصَاحَتْ جِبَالُنَا وَ اغْبَرَّتْ أَرْضُنَا وَ هَامَتْ دَوَابُّنَا وَ تَحَیَّرَتْ فِی مَرَابِضِهَا وَ عَجَّتْ عَجِیجَ الثَّکَالَی عَلَی أَوْلَادِهَا وَ مَلَّتِ التَّرَدُّدَ فِی مَرَاتِعِهَا وَ الْحَنِینَ إِلَی مَوَارِدِهَا اللَّهُمَّ فَارْحَمْ أَنِینَ الْآنَّةِ وَ حَنِینَ الْحَانَّةِ اللَّهُمَّ فَارْحَمْ حَیْرَتَهَا فِی مَذَاهِبِهَا وَ أَنِینَهَا فِی مَوَالِجِهَا اللَّهُمَّ خَرَجْنَا إِلَیْکَ حِینَ اعْتَکَرَتْ عَلَیْنَا حَدَابِیرُ السِّنِینَ وَ أَخْلَفَتْنَا مَخَایِلُ الْجُودِ»؛ خدایا به گوسفندان ما به مراتع ما به مزارع ما به دشت ما به زندگی ما رحم بکن؛ باران نیامده، این گوسفندها الآن علاقه ندارند بروند به چرا و این گاوها علاقه ندارند و این چوپان‌ها علاقه ندارند، ما هم هیچ علاقه‌ای نداریم به این مراکز زندگی، برای اینکه نه باران می‌آید نه آبی دارد نه مزرعی داریم نه مرتعی داریم.

این ناله کردن‌های حضرت امیر (سلام الله علیها) نشان می‌دهد که بالاخره عمل کردن به دستور قرآن کریم است خدای سبحان یک وقت می‌فرماید که اگر فلان کار خیر را انجام دادید بهشت می روید یا مثلاً اگر صدقه دادید ده برابر پاداش می‌گیرید و امثال این حرف‌ها که اینها هم نعمت‌های الهی و وعده‌های الهی است؛ یک وقت می‌فرماید اگر به یاد من بودید، من خودم به یاد شما هستم: ﴿فَاذْکُرُونی‏ أَذْکُرْکُمْ﴾، [۱] هیچ نمونه‌ای در قرآن کریم معادل این نیست. به یاد خدا باشید، او به یاد شماست. حتی در جریان محبت که فرمود اگر دوست خدا هستید و بخواهید خدا دوست شما باشد باید کاری بکنید: ﴿إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی‏ یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ﴾ [۲] صغرا و کبرایی است که در قرآن کریم است. خدای سبحان به وجود مبارک پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرماید که تو حبیب من هستی، وقتی تو حبیب الله شدی محور محبت هستی، وقتی محور محبت شدی اگر کسی بخواهد محب من بشود از راه توست یعنی محور محبت تویی. به مردم بگو ﴿إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ﴾؛ اگر شما دوست خدا هستید که خب وظیفه شماست، پاداش این را هم خدا به شما می‌دهد و مشکل شما را هم حل می‌کند؛ ولی این کافی نیست! اگر بخواهد در مدار محبت با خدا رابطه داشته باشید شما هم بشوید حبیب الله، کسی خلیل است، کسی حبیب الله است، کسی کذا و کذا است، شما اگر بخواهید حبیب الله بشوید راهی دارد.

نبوت، کعبه محبت است

اگر شما دوست خدا هستید که این هنر نیست، خدا هم مشکل شما را ممکن است حل کند؛ اما اگر بخواهید محبوب خدا بشوید حبیب الله بشوید باید در مدار کعبه محبت حرکت کنید. نبوت، کعبه محبت است، بیت الله است؛ اگر در مدار این حبیب حرکت کنید، هر کس در مدار این حبیب حرکت کند می‌شود حبیب. آن بیت طوری است که اگر به دورش بگردی می‌شود حاجی و این بیت طوری است که اگر دورش بگردی می‌شوی حبیب. ﴿قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی‏ یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ﴾، این مجزوم به آن جواب امر است ﴿فَاتَّبِعُونی‏ یُحْبِبْکُم﴾، نه «یحبِبُکُم»! ﴿یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ﴾. اگر بخواهید حبیب الله بشوید باید دور حبیب الله بگردید. این غیر از آن است که اگر می‌خواهید مشکل شما حل بشود یا مریض شما نجات پیدا کند یا وضع مالی شما خوب بشود، آنها راه‌های دیگر دارد آنها کارهای جزئی است، اگر بخواهید حبیب الله بشوید باید طوافتان در دور خانه حبیب الله باشد: ﴿قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی‏ یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ﴾. این «یحبب» مجزوم است چون جواب آن امر است؛ اگر مطیع شدید محبوب خدا می‌شوید! حالا بالاتر از اینکه چیزی نیست، خدا دوست آدم باشد همه مشکلات را حل می‌کند.

از این بالاتر مسئله ذکر است؛ در مسئله ذکر فرمود: ﴿فَاذْکُرُونی‏ أَذْکُرْکُمْ﴾. دیگر شرط نداشت، کجا بگردید نداشت! فرمود به یاد من باشید _این هم مجزوم است_ ﴿فَاذْکُرُونی‏ أَذْکُرْکُمْ﴾؛ اگر به یاد من باشید من هم به یاد شما هستم. این یا اصلاً نمونه ندارد در قرآن، یا کمیاب است. یک وقت است که می‌فرماید اگر شما این کار را بکنید من مال شما را زیاد می‌کنم، علم شما را زیاد می‌کنم اولاد می‌دهم مقام می‌دهم؛ اما فرمود شما مذکورِ من می‌شوید و من می‌شوم ذاکر.

ذکر الله آن است که انسان را از ماسوای خدا دور کند و منزه کند او را «عمّا حرّمه الله»؛ او را از حرام‌های الهی دور کند؛ فرمود: ﴿فَاذْکُرُونی‏ أَذْکُرْکُمْ﴾.

در خطبه ۱۱۵ دارد که خدایا، مبادا ما را به وسیله گناهان ما بگیری؛ ما گناه کردیم، این گوسفندها و این مراتع و این مزارع چه گناهی کردند. «وَ انْشُرْ عَلَیْنَا رَحْمَتَکَ بِالسَّحَابِ الْمُنْبَعِقِ وَ الرَّبِیعِ الْمُغْدِقِ»؛ این مادر، فرزند پیدا کند عقیم نشود؛ طوری بشود که تلقیح بکنند اولاً؛ و ثانیاً ﴿وَ أَرْسَلْنَا الرِّیاحَ لَواقِحَ﴾ [۳] که شد و تلقیح شدند و باردار شدند، سقط نکنند و بارشان را به زمین بگذارند. این دعای نورانی حضرت است در نهج البلاغه در خطبه ۱۱۵. تعبیرات دیگری هم وجود مبارک حضرت در این زمینه دارد.

در صحیفه سجادیه، وجود مبارک امام سجاد، غیر از آن دعای استسقاء، بیان نورانی دیگری دارند درباره اینک ابرها چه سمتی دارند، برنامه‌های آنها چیست و وظیفه درباره ابرها چیست. در دعای ۳۶ که «وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ إِذَا نَظَرَ إِلَی السَّحَابِ وَ الْبَرْقِ وَ سَمِعَ صَوْتَ الرَّعْدِ» این چیزها را می‌خواند: «اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَیْنِ آیَتَانِ مِنْ آیَاتِکَ، وَ هَذَیْنِ عَوْنَانِ مِنْ أَعْوَانِکَ، یَبْتَدِرَانِ طَاعَتَکَ بِرَحْمَةٍ نَافِعَةٍ أَوْ نَقِمَةٍ ضَارَّةٍ، فَلَا تُمْطِرْنَا بِهِمَا مَطَرَ السَّوْءِ، وَ لَا تُلْبِسْنَا بِهِمَا لِبَاسَ الْبَلَاءِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَنْزِلْ عَلَیْنَا نَفْعَ هَذِهِ السَّحَائِبِ وَ بَرَکَتَهَا، وَ اصْرِفْ عَنَّا أَذَاهَا وَ مَضَرَّتَهَا، وَ لَا تُصِبْنَا فِیهَا بِآفَةٍ، وَ لَا تُرْسِلْ عَلَی مَعَایِشِنَا عَاهَةً. اللَّهُمَّ وَ إِنْ کُنْتَ بَعَثْتَهَا نَقِمَةً وَ أَرْسَلْتَهَا سَخْطَةً فاِنّا نَسْتَجِیرُکَ مِنْ غَضَبِکَ، وَ نَبْتَهِلُ إِلَیْکَ فِی سُؤَالِ عَفْوِکَ، فَمِلْ بِالْغَضَبِ إِلَی الْمُشْرِکِینَ» این غضبت را به آن طرف ببر «وَ أَدِرْ رَحَی نَقِمَتِکَ عَلَی الْمُلْحِدِینَ» این آسیای انتقام را که می‌گردد، از ما و امثال ما این عذاب را دور بدار.

«اللَّهُمَّ أَذْهِبْ مَحْلَ بِلَادِنَا بِسُقْیَاکَ، وَ أَخْرِجْ وَحَرَ صُدُورِنَا بِرِزْقِکَ، وَ لَا تَشْغَلْنَا عَنْکَ بِغَیْرِکَ، وَ لَا تَقْطَعْ عَنْ کَافَّتِنَا مَادَّةَ بِرِّکَ، فَإِنَّ الْغَنِیَّ مَنْ أَغْنَیْتَ، وَ إِنَّ السَّالِمَ مَنْ وَقَیْتَ. مَا عِنْدَ أَحَدٍ دُونَکَ دِفَاعٌ، وَ لَا بِأَحَدٍ عَنْ سَطْوَتِکَ امْتِنَاعٌ، تَحْکُمُ بِمَا شِئْتَ عَلَی مَنْ شِئْتَ، وَ تَقْضِی بِمَا أَرَدْتَ فِیمَنْ أَرَدْتَ» تا این دو جمله اخیر که فرمود: «فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا وَقَیْتَنَا مِنَ الْبَلَاءِ، وَ لَکَ الشُّکْرُ عَلَی مَا خَوَّلْتَنَا مِنَ النَّعْمَاءِ، حَمْداً یُخَلِّفُ حَمْدَ الْحَامِدِینَ وَرَاءَهُ، حَمْداً یَمْلَأُ أَرْضَهُ وَ سَمَاءَهُ‏»؛ شکری بکنیم که آسمان و زمین پر از شکر ما بشود یعنی آثارش روشن بشود؛ همه مردم به طرف دین گرایش پیدا کنند. آن گاه در جمله آخر دارد: «إِنَّکَ الْمَنَّانُ بِجَسِیمِ الْمِنَنِ، الْوَهَّابُ لِعَظِیمِ النِّعَمِ، الْقَابِلُ یَسِیرَ الْحَمْدِ، الشَّاکِرُ قَلِیلَ الشُّکْرِ، الْمُحْسِنُ الْمُجْمِلُ ذُو الطَّوْلِ»؛ طول یعنی برکت؛ خدا ﴿ذی الطّول‏‏﴾ [۴] است یعنی نافع. می‌گویند این «لا طائل تحته» _که در کتاب‌های فقهی ما هم هست_ یعنی فایده‌ای ندارد، این بحث فایده علمی نداشت یا این مطلب فایده علمی نداشت؛ نه اینکه طائل یعنی طولانی، طول یعنی نعمت. «لا طائل تحته» یعنی این حرف، فایده ندارد؛ حرف‌های غیرعلمی فایده ندارد. در قرآن کریم که دارد خدا ﴿ذی الطّول‏‏﴾ است یعنی برکت می‌دهد. اینکه در کتاب‌های فقهی دارد که این طائلی تحتش نیست یعنی برکت علمی ندارد؛ حرف غیر علمی برکت ندارد؛ «لا طائل تحته».

اینجا هم دارد که «ذُو الطَّوْلِ»، خداست یعنی برکت از اوست. «لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، إِلَیْکَ الْمَصِیرُ». این پایان دعای سی و ششم صحیفه سجادیه است، آن هم بخشی از خطبه نورانی ۱۱۵ نهج البلاغه است البته آن مفصل است.

غرض این است که خداوند وضع بارداری ابرها را مشخص می‌کند، چه کسی عقد زوجیت می‌خواند را مشخص می‌کند، کدام باد است که تلقیح می‌کند و تزریق می‌کند و ابر بی بار را باردار می‌کند را هم مشخص می‌کند، کجا هم باید ببارند چند قطره باید ببارند را هم مشخص می‌کند. امام باقر (علیه السلام) یک بیان نورانی دارد که این ابرها مرتّب رسالتشان را انجام می‌دهند ولی اگر ملتی، قابل و لائق نباشند و همواره سعی بکنند مشکلاتی برای جامعه ایجاد کنند، ذات اقدس الهی دستور می‌دهد این ابرها امانت‌هایشان و بارهایشان را در دریاها خالی کنند. [۵]

غرض این است که یاد خدا و نام خدا که انسان نه بی راهه برود و نه راه کسی را ببندد، دنیا و برزخ و آخرت آدم را تأمین می‌کند که ما امیدواریم جامعه ما این چنین باشد.

این شعر معروف که

گفت پیغمبر به اصحاب کبار / ‏ تن مپوشانید از باد بهار

از همین حدیث نورانی گرفته شده است.

همه کلمات روایات، در یک حد نیست؛ مثل اینکه آیات قرآن هم همین طور است که «کی بُود تبّت یدا مانند یا ارض ابلعی». این ﴿یا أَرْضُ ابْلَعی‏‏﴾ اصلاً آدم را متحیر می‌کند! ﴿یا أَرْضُ ابْلَعی‏ ماءَکِ وَ یا سَماءُ أَقْلِعی‏﴾؛ [۶] آسمان تو این کار را بکن، زمین تو این کار را بکن، چشم! در جریان نوح که آن باران فراوانی آمده آب‌ها از زمین جوشیده باران از بالا آمده، دستور رسید: ﴿یا أَرْضُ ابْلَعی‏ ماءَکِ وَ یا سَماءُ أَقْلِعی وَ غیضَ الْماءُ وَ قُضِیَ الْأَمْر‏﴾؛ دستور می‌دهد زمین دهن باز کن ببر، چشم! آسمان دیگر نبار، چشم! «کی بُود تبّت یدا مانند یا ارض ابلعی». آن که مطوّل خوانده می فهمد، آن که ادبیات خوانده می فهمد، آنها فصاحت تدریس کرده بلاغت تعریف کرده می فهمد که خیلی فرق است بین ﴿تبّت یَدا ابی لَهب‏﴾ [۷] با این دو تا!

یک علی (صلوات الله علیه) می‌خواهد که این حرف‌ها را بشنود و بفهمد و به ما بگوید. زمین می فهمد، آسمان می فهمد، ابر می فهمد، هوا می فهمد. این طورحرف زدن‌ها همان طور که در قرآن یکسان نیست یعنی در بعضی جاها هست در بعضی جاها نیست، در نهج البلاغه هم همین طور است در کلمات نورانی پیغمبر هم همین طور است.

محکم‌ترین اصل قانون اساسی اسلام

این سطری که در نهج البلاغه، پشت سر همین جمله است، از محکم‌ترین اصول قانون اساسی اسلام است؛ کلمه ۱۲۹ این است که «عِظَمُ الْخَالِقِ عِنْدَکَ یُصَغِّرُ الْمَخْلُوقَ فِی عَیْنِک»؛ اگر خدا را به بزرگی شناختی، ماسوای خدا نزد تو کوچک است؛ اگر او در چشمانت بزرگ بود غیر او را بزرگ نمی‌شماری؛ «عِظَمُ الْخَالِقِ عِنْدَکَ یُصَغِّرُ الْمَخْلُوقَ فِی عَیْنِک».

این جمله در بیانات نورانی پیغمبر به این صورت آمده است که «لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِی مَعْصِیَةِ الْخَالِق». [۸] این جمله کوتاهی است، این به منزله قانون اساسی است. فرمود هیچ کسی حق ندارد که در برابر خدا حرف غیر خدا را گوش بدهد: «لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِی مَعْصِیَةِ الْخَالِق».

وجود مبارک پیغمبر با حضرت امیر (سلام الله علیهما) در گزارش‌ها و سخنرانی‌ها فرقشان این است که وجود مبارک پیغمبر آن سخنرانی‌های طولانی مثلاً سه چهار صفحه‌ای و اینها را خیلی کم دارد اما حضرت امیر حسابش جداست. گاهی یک حادثه‌ای پیش می‌آید یک کسی را دارند تشییع می‌کنند، وجود مبارک حضرت امیر هم رسیده می‌فرماید چه خبر است، گفتند کسی مرده است. حضرت آنجا ایستاده به اندازه یک سوره طولانی قرآن سخنرانی کرد که همان طوری که خیلی تلاش و کوشش می‌خواهد تا آدم یک سوره قرآن را بفهمد، این سخنرانی ارتجالی او به اندازه یک سوره طولانی قرآن است نه به اندازه سخنرانی‌های عادی.

این قدرت فقط قدرت الهی است که آدم ارتجالاً به اندازه یک سور طولانی، تالی تلو یک سوره طولانی سخنرانی بکند. اینها در کلمات نورانی حضرت امیر هست.

خدا غریق رحمت کند مرحوم مجلسی اول را! «من لا یحضره الفقیه» را که مرحوم صدوق نوشتند ایشان شرح کرده است. فرق مجلسی اول و دوم خیلی زیاد است! مجلسی اول مقام خاصی داشت، در آن کتابش هم ادعا می‌کند که من بیش از صد هزار نفر را هدایت کردم اما یک نفر از آنها که من می‌خواستم پیدا نشد! [۹] این را خودش صریحاً در همان شرح «من لا یحضره الفقیه» ادعا می‌کند. این کم آدمی نیست؛ هم امام جمعه وقت بود هم مرجع وقت بود هم فقیه بود، من لا یحضره الفقیه را به خوبی شرح کرد؛ گفت من صد هزار نفر را هدایت کردم اما یک نفر از آنها که من می‌خواستم پیدا نشد یعنی کسی که ﴿فَاذْکُرُونی‏ أَذْکُرْکُمْ﴾ باشد.

این جمله «لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِی مَعْصِیَةِ الْخَالِق»، اول گفته پیغمبر است بعد گفته حضرت امیر (سلام الله علیهما) که انسان هیچ حق ندارد در برابر دین خدا حرف غیر خدا را مقدم بدارد. این «لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِی مَعْصِیَةِ الْخَالِق» در کلمه ۱۶۵ نهج البلاغه از همین کلمات قصار آمده است که «قَالَ علیه السلام «لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِی مَعْصِیَةِ الْخَالِق». این جمله‌ای که «عِظَمُ الْخَالِقِ عِنْدَکَ یُصَغِّرُ الْمَخْلُوقَ فِی عَیْنِک»، نتیجه اش همین است که در جمله ۱۶۵ آمده است که «لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِی مَعْصِیَةِ الْخَالِق». اگر بنا شد کسی کاری انجام بدهد باید دستور خالقش را انجام بدهد.

اینکه فرمود بهشت می‌دهم و امثال اینها، حساب دیگر است، این فوقِ بهشت می‌دهم است، فوقِ ﴿جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأنْهَارُ﴾ [۱۰] می‌دهم است! آن ﴿فَاذْکُرُونی‏ أَذْکُرْکُمْ﴾، چیزی است که برای اولیای مقربین است که زیر مجموعه آن، بهشتی هست و بهشتی‌ها که خود اینها حق شفاعت دارند. فرمود به یاد من باشید من به یاد شما هستم: ﴿فَاذْکُرُونی‏ أَذْکُرْکُمْ﴾؛ اما اعمال دیگر مثلاً اعتکاف کردی نماز شب خواندی و امثال اینها، بهشتی دارد که ﴿جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأنْهَارُ﴾، بعد این دو بهشتی که ﴿وَ لِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ﴾؛ [۱۱] این دو بهشت را این دو باغ را به شما می‌دهند، بعد فرمود: ﴿وَ مِن دُونِهِمَا جَنَّتَانِ﴾؛ [۱۲] کنار این دو باغ، دو باغ دیگر هم هست که آنها را هم باز به شما می‌دهند. اینها مربوط به اعمال صالحه است که اگر کسی موفق شد که نه بی راهه برود نه راه کسی را ببندد، اینها نصیبش می‌شود؛ اما ﴿فَاذْکُرُونی‏ أَذْکُرْکُمْ﴾، یک حساب دیگر دارد. در همین دعاهای هر روز ماه پربرکت رجب هست که «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِمَعَانِی جَمِیعِ مَا یَدعوکَ به»؛ [۱۳] ماه رجب و ماه شعبان و ماه رمضان از بهترین فرصت هاست که بهار ما و ربیع ما همین هاست.

بهار شما قرآن کریم است؛ اگر بهار می‌خواهید حشرتان با قرآن کریم باشد. تفسیر قرآن، عمل به قرآن، تبیین قرآن، احکام قرآن از یادتان نرود. این تعبیر «ربیع القلوب» [۱۴] در نهج البلاغه هست. این بهار [طبیعت]، ربیع بدن است، بدن را می‌پروراند، چیز خوبی هم هست؛ اما آنکه «ربیع القلوب» است و دل پرور است، قرآن کریم است.

اگر قرآن کریم «ربیع القلوب» شد، هم انسان خودش موفق می‌شود که به «لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِی مَعْصِیَةِ الْخَالِق» عمل کند و هم جامعه این چنین می‌شود.

شهدا علما صلحا بزرگانی که در این راه شربت شهادت نوشیدند یا کسانی که شهیدپرور هستند، آن علمای بزرگی که قلم آنها و قدم آنها باعث پرورش شهیدان شد که «مِدَادُ العُلَمَاء اَفضَل مِن دِمَاءِ الشُّهَدَاء» [۱۵] و الآن ما در کنار سفره اینها نشسته ایم، اگر _إن شاء الله_ از اینها برکاتی پیدا کردیم و جامعه ما جامعه‌ای شد که منزه از اختلاس و امثال ذلک شد، مبرّای از رشاء و ارتشاء شد، منزه شد از اینکه بی احساس باشد و درکی نکند _زیرا باید درک کرد که این همه نعمت‌هایی که هست چگونه باید جامعه را اداره کرد، چگونه باید ارزانی را ایجاد کرد، چگونه باید مشکلات مالی را حل کرد_ و اینکه انسان درد جامعه را داشته باشد، این راهی است که کم کم آدم را نزدیک می‌کند به یاد خدا بودن، آن وقت اگر کسی به یاد خدا بود، ﴿فَاذْکُرُونی‏ أَذْکُرْکُمْ﴾.

این دو جمله کوتاه نهج البلاغه در کنار هم هستند که امیدواریم به برکت اینها همه ما کسانی باشیم که این امانت را به دست صاحبمان بدهیم! این چیز محالی نیست؛ ما نشد، دیگری! خب چرا ما نباشیم؟! چرا ما طوری نباشیم که این را به دست صاحب اصلی اش بدهیم؟! این نه محال است نه ما بی لیاقت هستیم؛ بالاخره ما فرزند همین حوزه هستیم؛ این را بالاخره دور ندانید! بالاخره کاری باشد که انسان در پیشگاه وجود مبارک حضرت _ان شاء الله_ روسفید باشد.

[۱]. سوره بقره، آیه ۱۵۲.

[۲]. سوره آل عمران، آیه ۳۱.

[۳]. سوره حجر، آیه ۲۲.

[۴]. سوره غافر، آیه ۳.

[۵]. الکافی، ج ۲، ص ۲۷۲.

[۶]. سوره هود، آیه ۴۴.

[۷]. سوره مسد، آیه ۱.

[۸]. من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۸۱.

[۹]. روضة المتقین (ط_القدیمة)، ج ۱۳، ص ۱۲۸.

[۱۰]. سوره آل عمران، آیه ۱۵.

[۱۱]. سوره الرحمن، آیه ۴۶.

[۱۲]. سوره الرحمن، آیه ۶۲.

[۱۳]. مصباح المتهجد، ج ۲، ص ۸۰۳.

[۱۴]. نهج البلاغه، خطبه ۱۱۰

[۱۵]. ر. ک: من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۹۹.

کد خبر 6083760

دیگر خبرها

  • محکم‌ترین اصل قانون اساسی اسلام که در نهج البلاغه آمده است
  • ماجرای نسبت فامیلی علیرضا قربانی با داور «محفل» از زبان احمد ابوالقاسمی + فیلم
  • حضرت نجمه خاتون علیهاالسلام، مصداقی برای آیه شریفه تطهیر است
  • چرا زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی برابر با زیارت امام حسین (ع) است؟
  • تحسین رهبر انقلاب از برنامه تلاوت قاریان نوجوان در شبکه قرآن
  • تحسین رهبر انقلاب از برنامه تلاوت قاریان نوجوان در شبکه قرآن سیما
  • حمایت حوزه‌های علمیه خواهران و جامعه‌الزهرا (س) از طرح نور
  • دلیل عظمت شاه عبدالعظیم حسنی (ع) چه بود؟
  • بیانیه مشترک حوزه‌های علمیه خواهران و جامعه‌الزهرا(س) در حمایت از اجرای طرح عفاف و حجاب
  • تجلیل رهبر معظم انقلاب از پخش برنامه رمضانی تلاوت قاریان نوجوان از شبکه قرآن